کد مطلب:106776 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171

حکمت 075











[صفحه 471]

از سخنان امام (ع) به مرد شامی، وقتی كه از آن بزرگوار پرسید: آیا رفتن ما به شام از روی قضا و قدر الهی است؟ از سخنان زیادی كه امام (ع) بیان فرموده است ما قسمتی از آن را به شرح زیر برگزیده ایم: (وای بر تو، شاید تو قضا و قدر حتمی را گمان كرده ای، كه اگر اینطور بود، پاداش و كیفر معنی نداشت و وعده ی خوب و ترساندن از بدی، بی اعتبار بود. خداوند پاك به بندگانش امر كرده با اختیار و نهی فرموده با ترس و بیم، و تكلیف كرده آسان، نه تكلیف دشوار، و عمل اندك را اجر و پاداش زیاد داده است. و در مقابل او سركشی نكرده اند به خاطر آن كه ناچار به سركشی بوده اند و از او فرمان نبرده اند از آن جهت كه به فرمانبرداری مجبور بوده اند. پیامبران را به بازیچه نفرستاده، و كتابهای آسمانی را بیهوده نازل نكرده، و آسمانها و زمین و موجودات آسمان و زمین را بی هدف نیافریده است، ذلك ظن الذین كفرو فویل للذین كفرو من النار). نقل كرده اند، مردی شامی وقتی به امام عرض كرد: راجع به رفتن ما به شام بفرمایید آیا به قضا و قدر الهی است یا نه؟ امام (ع) فرمود: (سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و انسان را آفرید، ما هیچ جا قدم ننهادیم، و به دره ای فرود

نیامدیم مگر به قضا و قدر الهی. ) آن مرد گفت: پس نزد خدا پاداشی نداریم، یعنی: من برای خود پاداشی نزد خدا نمی بینم. امام (ع) فرمود: (ساكت باش، ای شیخ! خداوند، پاداش شما را در رفتن به شام وقتی كه می رفتید، و در بازگشتتان وقتی كه برمی گشتید، زیاد گردانید، در صورتی كه شما در هیچ حال مجبور و ناچار نبودید). آن مرد گفت: چگونه! با این كه قضا و قدر ما را راند؟ آنگاه امام (ع) فرمود: ویحك، جز این كه پس از كلمه ی و الوعید عبارت چنین بوده است:... و امر و نهی، و هیچ سرزنشی از جانب خدا برای گناهكار و نه ستایشی برای نیكوكار نیامده است، این سخن بت پرستان و پیروان اهریمنان و شاهدان جور و ستم و كسانی است كه چشمانشان از دیدن حقیقت كور است و اینان فرقه ی قدریه و مجوس این امتند، زیرا كه خداوند متعال بندگانش را از روی اختیار امر فرموده است تا آخر... بعد آن مرد گفت: پس قضا و قدر چیست كه ما جز بدان وسیله حركت نكردیم؟ امام (ع) فرمود: آن فرمان خدای تعالی و دستورات اوست آنگاه این آیه را قرائت كرد: و قضی ربك الا تعبدوا الا ایاه. در اینجا آن مرد خوشحال از جا جست و گفت: تو آن امامی كه با پیروی تو روز قیامت خوشنودی خداوند بخشنده را امید داری

م، تو آنچه از دین ما پوشیده بود آشكار كردی، پروردگار از طرف ما تو را در این كار پاداش نیكو عطا كند. الویح كلمه ی ترحم است (از باب دلسوزی گفته می شود) و الحاتم به معنای واجب می باشد. توضیح پرسش آن مرد این است: اگر رفتن ما به قضا و قدر بوده است در زحمتی كه كشیده ایم بی اجریم؟ و این از آن روست كه در گفتار از قضا و آفرینش اراده می شود و آنچه كه خداوند در بنده آفریده است بدون اختیار بنده و هر چه كه غیراختیاری باشد اجر و مزدی در انجام آن وجود ندارد. عبارت امام (ع): ویحك... الوعید بیانگر ریشه ی گمان اوست و آن شاید چیزی است كه وی در مورد تفسیر قضا و قدر، می پنداشته، یعنی علم خدا كه خواه و ناخواه كار باید مطابق آن انجام بگیرد. و عبارت: ان الله سبحانه امر عباده تخییرا اشاره است به تفسیر قضا به معنی امر و فرمان الهی، همانطوری كه امام (ع) در پاسخ كسی كه از معنای آن می پرسد- با استشهاد به آیه شریفه (و قضی ربك) برای اثبات این تفسیر- تصریح كرده است، و بدیهی است كه امر و نهی الهی با مختار بودن بنده در كار خود، منافاتی ندارد. البته این پاسخ نسبت به مقدار فهم طرف سوال یك پاسخ اقناعی است و گاهی در تفسیر قضا گفته اند: قضا، عبار

ت است از آفرینش خدای متعال تمام صورتهای كلی و جزئی موجودات را كه این صورتهای در عالم عقول به تعداد زیاد و بی نهایتند، سپس از آنجا كه ایجاد آن گروه صورتهایی را كه به ماده وابستگی دارند در ماده ی خود، و بیرون آوردن از مرحله ی قوه و استعداد به مرحله ی فعلیت یعنی پذیرش صورتها، یكی پس از دیگری و تدریجی بوده است، بنابراین قدر عبارت است از ایجاد آن امور و تفصیل آنها یكی پس از دیگری، همانطور كه خدای متعال فرموده است: و ان من شی ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم. اكنون مطابق این تفسیر، پاسخ گفتن به پرستش بالا نیز امكان پذیر است، با این توضیح كه قضا به معنی یاد شده با مختار بودن بنده و سن تكلیف و پاداش و كیفر او، منافاتی ندارد زیرا كه معنای اختیار همان آگاهی بنده است از این كه وی دارای نیرویی است كه هرگاه میل به فعل- كه از آن تعبیر به اراده می كنند- و یا نفرت از فعل- كه از آن تعبیر به كراهت می كنند- بدان ضمیمه شود وی هم قادر بر فعل و هم بر ترك آن است و هر دو برایش امكان دارد و این جریانی است كه با علم خدای تعالی بر وقوع یا عدم وقوع هر یك از دو طرف، منافاتی ندارد، هر چند كه یكی از دو طرف در علم خدا بطور قطع

به عنوان عرض خارجی صادر خواهد شد. وانگهی تكلیف بر حسب آنچه در علم خدا گذشته است، متوجه بنده نمی شود، بلكه علاوه بر آن، دو عامل دیگر در كار است: اول- عامل فعلی كه همان حكمت خدای تعالی است، یعنی پروردگار، موجودات را به بهترین و استوارترین صورت آفریده و هدایت هر موجود ناقص به كمال مطلوبش، به نحوی است كه در خور اوست. دوم: عامل قابلیت، یعنی، بنده دارای صفت اختیار- با تعریفی كه گذشت- بوده باشد، از این رو، امام (ع) ده چیز را به شرح زیر از خصوصیات اختیار و تكلیفی شمرده است كه برای رسیدن به نتیجه، مقصود اصلی حكمت است: 1- خداوند بندگانش را مامور كرده است با اختیار، تخییرا مصدر جانشین حال است. 2- آنان را تهی كرده است از روی بیم و ترس. تحذیرا مفعول له است. 3- تكلیف آنان را آسان قرار داده است، تا كار بر آنها آسان باشد و میل و علاقه پیدا كند. 4- تكلیف آنان را دشوار قرار نداده، تا این كه حالت اختیار نداشته باشند و با تكلیف سخت دچار تكلیف طاقت فرسا و غیر قابل تحمل نشوند، همانطوری كه خداوند متعال اشاره فرموده است: یرید الله بكم الیسر و لا یرید بكم العسر. 5- عمل اندك را پاداش زیاد دادن كه این خود نیز از خصوصیات اختیار است. 6-

نافرمانی خدا صورت می پذیرد اما نه از آن جهت كه ذات اقدسش مغلوب بندگان است زیرا خدا بر همه ی بندگان مسلط است، بندگان از آن رو نافرمانی می كنند كه خدا آنها را در كارهاشان آزاد گذاشته و اختیار كار را بر دست آنها داده است، و این از خصوصیات اختیار و آزادی آنهاست. 7- از روی اجبار سر به فرمان او ننهاده اند، یعنی فرمانبرداری فرمانبرداران از روی اجبار از طرف خداوند نیست و این نیز یكی از خصوصیات اختیار است. 8- پیامبران را به بازیچه نفرستاده است، بلكه فرستاده تا فرمانبرداران را به بهشت بشارت دهند و گنهكاران را از آتش دوزخ برحذر دارند، و این خود از لوازم اختیار است. 9- كتابهای آسمانی را بیهوده برای بندگان نازل نفرموده است، بلكه آنها را نازل كرده تا بندگان انواع تكالیف و احكام كارهایی را كه مامور به انجام آنها هستند، از آن كتابها باز شناسد، و حدود الهی كه به رعایت آن مامورند بر ایشان بیان شود و تمام اینها از خصوصیات اختیار آنان است. 10- آسمانها و زمین و موجودات آسمان و زمین را بیهوده نیافریده است، بلكه بر اساس حكمتی چند آفریده كه از آن جمله است: بندگان به وسیله موهبت اندیشه در آیات قدرت حق، بینشی حاصل كنند، و بدان وسیله ب

ه راز حكمت او متوجه شوند. و پی به كمال عظمت او ببرند، چنان كه خدای متعال فرموده است: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب و مخاطب را از اعتقادی، جز آن برحذر داشته است: ذلك ظن الذین كفروا.


صفحه 471.